English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1058 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
It depends on its quality. U بستگی به جنس ( مرغوبیت وکیفیت )آن دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fall wool U پشم پاییزه [پشمی که در پاییز چیده می شود و مرغوبیت کمتری از پشم بهاره دارد.]
it depends [on] U بستگی دارد [به]
figure on <idiom> U بستگی دارد به
mission critical U که شرکت شما به آن بستگی دارد
It all depends on how things develop. U بستگی دارد چه پیش بیاید
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
conditional U فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
deterministic U نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
delayed offside U تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
debt of honour U بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
functions U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
gate U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gates U دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
necessaries U در CLمنحصر به مایحتاج اولیه زندگی نبوده بلکه به وضع زن و اطفال بستگی دارد
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
word perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect U یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
scrolls U که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scroll U که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
bed factor U ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
sequential U مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
logic U مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
garbage U اصط لاحی که در آن دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
gigo U اصط لاحی که بیان میکند دقت و کیفیت اطلاع خروجی بستگی به کیفیت ورودی دارد
gates U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate U یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
conditional U نقط های که پس از آن برنامه نویس میتواند به انتهای مجموعهای دستور جهش کند که البته بستگی به داده یا وضعیت برنامه دارد
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
check U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checked U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
checks U حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
circumstantiality U حالت وکیفیت
abram's law U این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
rug condition U [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
prototype tests U ازمایشهای مرغوبیت
quality control U کنترل مرغوبیت
cotton grade U درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
chart of attributes U جدول امار تعیین درجه مرغوبیت کالا
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
quantize U با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
summer resorts U ییلاق عشایر [فرش های بافته شده در این هنگام از کوچ عشایر بدلیل مرغوبیت بهتر پشم، دارای کیفیت بهتری است.]
relationships U بستگی
cohesion U هم بستگی
vicinity U بستگی
concern U بستگی
kinship U بستگی
obturation U بستگی
gelation U بستگی
bind U بستگی
binds U بستگی
concerns U بستگی
closures U بستگی
deligation U بستگی
congelation U بستگی
congealment U بستگی
dependance U بستگی
dependence U بستگی
relationship U بستگی
closure U بستگی
siding U بستگی بحزب
liaises U بستگی داشتن
liaised U بستگی داشتن
liaising U بستگی داشتن
liaise U بستگی داشتن
liaison U بستگی رابطه
dependencies U بستگی نیازمندی
liaisons U بستگی رابطه
sidings U بستگی بحزب
connubiality U بستگی زناشویی
dependency U بستگی نیازمندی
total binding energy U انرژی بستگی کل
up to <idiom> U بستگی داشتن به
tthrombosis U خون بستگی
connection U بستگی نسبت
connexions U بستگی نسبت
binding potential U پتانسیل بستگی
syndesis U بهم بستگی
binding energy U انرژی بستگی
count on <idiom> U بستگی داشتن به
oppilation U بستن یا بستگی مجرا
particularity U بستگی بعقاید خاصی
principle of intimacy U اصل بهم بستگی
co relation U بستگی دوچیزباهم دوسوپیوستگی
correlation U بستگی دوچیز باهم
press (push) one's luck <idiom> U به شانس بستگی داد
unconditional U آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
embolism U انسداد جریان خون بستگی راه رگ
Depending on how late we arrive ... U بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
embolisms U انسداد جریان خون بستگی راه رگ
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
universal time U زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
brute force method U روش رفع مشکل که بستگی به قدرت کامپیوتر داردو نه به برنامه نویسی مناسب
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
unconditional U دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
random access U فایلی که هر رکورد آن به سرعت با آدرسش قابل دستیابی است , بدون جستجو در بقیه فایل و به ممحل قبلی بستگی ندارد
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
JK flip flop U نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
civicism U اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
are there any remarks? U دارد
he is ill with fever U تب دارد
chains U دارد.
heavy fighting is in progress U دارد
he has worms U دارد
chain U دارد.
there is a time for everything U دارد
hast U او دارد
he has a rage for money U دارد
has U دارد
the probability is U احتمال دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
the reason is two fold U دودلیل دارد
what the odds U چه اهمیت دارد
viruses U وجود دارد
But one leg to the fowl. <proverb> U مرغ یک پا دارد .
virus U وجود دارد
the reason is manifold U چنددلیل دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
There is a knack in it . U یک فنی دارد
walls have ears U گوش دارد
he has a spite against me U بامن لج دارد
Windows GDI U بیتی دارد
what matter? U چه اهمیت دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
it is sufficiently stamped U کسرتمبر دارد
he is fifty U تمام دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
he has an a. to grind U مقصود دارد
he has an axe to grind U غرض دارد
he is 0 years old U او ده سال دارد
it has sides U سه پهلو دارد
multungulate U که بیش از دو سم دارد
it is usual with him U عادت دارد
he has a maggot in his head U وسواس دارد
our library is well stocked U خوبی دارد
He has a day off. U او مرخصی دارد.
god is U خداوجود دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
he speaks to the purpose U قصدی دارد
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
it is wringing U خیلی تراست یا اب دارد
it is worth 0 rials U ده ریال ارزش دارد
he bears out his name U اسم بامسمایی دارد
(not to be) sneezed at <idiom> U ارزش داشتن را دارد
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
She has got regular teeth . U دندانهای منظمی دارد
it is very important U بسیار اهمیت دارد
to bring grist to the mill U نان دراب دارد
Every flow must have its ebb. <proverb> U هر فرازى نشیبى دارد.
There are two sides to every question . <proverb> U هر مساله ای دو جنبه دارد.
the switch is on U برق جریان دارد
the work is in full swing U کاربخوبی جریان دارد
There are ticks in every trade . <proverb> U هر کار لمى دارد .
length U خط با طول جر حرف دارد
it stand well with him U بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him U بامن نظرمساعد دارد
there removred revolution U شورشی که شهرت دارد
She has a delightfully mellow voice . U صدای گرمی دارد
it needs to be done carefully U اینکارتوجه لازم دارد
My hair is falling. U موهایم دارد می ریزد
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
what is wrong with that? U مگراین چه عیبی دارد
he is in a hurry to go U عجله دارد برفتن
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
She has a lovely ( nice ) voice. U صدای قشنگه دارد
The kettel is boiling. U قوری دارد می جوشد
he is rightly named U اسم بامسمائی دارد
he keeps my a U حساب مراونگه می دارد
he must needs go U بیخوداصرار دارد برفتن
lengths U خط با طول جر حرف دارد
it is of frequent U خیلی مورد دارد
He writes well . he wields a formidable pen . U قلم خوبی دارد
he insists on going U اصرار دارد برفتن
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
Does it matter if I dont come ? U اشکالی دارد اگرنیایم ؟
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
She has engaging manners . U رفتار گیرایی دارد
he has much merit U خیلی قابلیت دارد
well and good U باشد چه ضرر دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
what does it meant U یعنی چه چه معنی دارد
he has much merit U بسیار شایستگی دارد
what is that to you U به شما جه دخلی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . U فشار خون دارد
he is f. of money U پول فراوان دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
significance U معنای مخصوص دارد
he has Roman nose U او بینی عقابی دارد
tea is preferable to water U چایی بر اب ترجیح دارد
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
With his foul temper. U با اخلاق سگه که دارد
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1incentive
1چیزی که عوض داره گله نداره
1popsicle
1time is prceious it has great
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com